hacksدیکشنری انگلیسی به فارسیهک ها، مزدور، کلنگ، سرفه خشک وکوتاه، چاک، برش، ضربه، ضربت، اسب کرایه ای، اسب پیر، درشکه کرایه، نویسنده مزدور، جنده، فاحشه، خش، بریدن، زخم زدن، بیل زدن، خرد کردن
whacksدیکشنری انگلیسی به فارسینکته ها، ضربت سخت، ضربت، صدای ضربت، صدای اصطکاک، ضربت سخت زدن، صدای کتک زدن، زدن، محکم زدن، تسهیم کردن