حالکانلغتنامه دهخداحالکان . [ ل ِ ] (اِخ ) شهرکیست از حدود خراسان با آب روان ، و بیشتر مردم وی جولاهه اند. (حدود العالم چ طهران ص 63).
حلقانلغتنامه دهخداحلقان . [ ح ُ ] (ع اِ) خرما که رسیدن گرفته باشد و یا دو ثلث وی پخته باشد. (منتهی الارب ).
چالقانلغتنامه دهخداچالقان . [ ل َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «بعقیده صاحب معجم البلدان از شهرهای سجستان است و بعقیده ٔ بعضی این شهر در قلمرو بُست واقع میباشد، پرجمعیت و معمور است و دو بازارمعتبر دارد». (مرآت البلدان ج 4 ص 78</