harrowدیکشنری انگلیسی به فارسیمزرعه، خاک کش، کلوخ شکن، چنگک زمین صاف کن و ریشه جمع کن، جریحه دار کردن، ازردن، زخم کردن، غارت کردن، اشفته کردن، با چنگک زمین را صاف کردن
چنگه 2harrowواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ خاکورزی ثانویه برای به هم زدن خاک در عمق کم و از بین بردن علفهای هرز و مخلوط کردن مواد مختلف با خاک
چنگۀ دندانهفنریspring-tine harrow, spring-tooth harrowواژههای مصوب فرهنگستانچنگهای با چند ردیف دندانه یا میلههای فنری که بر روی یک محور سوارند و برای تنظیم عمق قابلیت چرخش دارند
چنگۀ بشقابیdisc harrowواژههای مصوب فرهنگستانابزاری در خاکورزی برای خرد کردن کلوخ و جمعآوری علفهای هرز و یکنواخت کردن سطح خاک که از چندین بشقاب مقعر ساخته شده است
تیرخوابarrow rest, arrow shelfواژههای مصوب فرهنگستانتکیهگاه باریکی بر روی کمان که تیر بر روی آن قرار میگیرد
کلید بالابَرup arrow key, up arrowواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که فشار دادن آن باعث حرکت مکاننما، معمولاً به اندازۀ یک سطر، به سمت بالا میشود متـ . بالابَر 2
کلید پایینبَرdown arrow key, down arrowواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که فشار دادن آن باعث حرکت مکاننما، معمولاً به اندازۀ یک سطر، به سمت پایین میشود متـ . پایینبَر
چنگۀ بشقابیdisc harrowواژههای مصوب فرهنگستانابزاری در خاکورزی برای خرد کردن کلوخ و جمعآوری علفهای هرز و یکنواخت کردن سطح خاک که از چندین بشقاب مقعر ساخته شده است