عوارض خط پرسرنشینhigh-occupancy toll, HOTواژههای مصوب فرهنگستانعوارضی که از خودروهای تکسرنشینی اخذ میشود که از خطوط یا راههای مختص به خودروهای پرسرنشین عبور میکنند
خط غیرفعالout-of-service trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی که به هر دلیلی، مانند نقص و انسداد و نداشتن کاربری، بهطور موقت یا دائم مورد بهرهبرداری قرار نگیرد
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
hatchدیکشنری انگلیسی به فارسیدریچه، روزنه، نتیجه، نصفه در، جوجه گیر ی، درامد، خش، هاشور زدن، تخم گذاشتن، روی تخم نشستن، خط انداختن، اندیشیدن، ایجاد کردن، تخم دادن، جوجه بیرون امدن
حالاگویش اصفهانی تکیه ای: alân(a) / hat طاری: hatun طامه ای: hat طرقی: hat / hatu کشه ای: hatu نطنزی: had
hatchدیکشنری انگلیسی به فارسیدریچه، روزنه، نتیجه، نصفه در، جوجه گیر ی، درامد، خش، هاشور زدن، تخم گذاشتن، روی تخم نشستن، خط انداختن، اندیشیدن، ایجاد کردن، تخم دادن، جوجه بیرون امدن