برخورد شاخبهشاخhead-on collisionواژههای مصوب فرهنگستانبرخورد دو جسم وقتی که در امتداد خط واصلِ مرکزهایشان به یکدیگر نزدیک شوند
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
head-onدیکشنری انگلیسی به فارسیمستقیم، از جلو، با سر، رو در رو، شاخ بشاخ، از سر، از طرف سر، نوک به نوک، روبرو، مستقیم
head-onدیکشنری انگلیسی به فارسیمستقیم، از جلو، با سر، رو در رو، شاخ بشاخ، از سر، از طرف سر، نوک به نوک، روبرو، مستقیم
head-onدیکشنری انگلیسی به فارسیمستقیم، از جلو، با سر، رو در رو، شاخ بشاخ، از سر، از طرف سر، نوک به نوک، روبرو، مستقیم