چاقلولغتنامه دهخداچاقلو. (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلوکه این ایل یکی از ایلات خمسه ٔ فارس میباشد که از قشقایی ها هستند و محل اقامتشان بیشتر در مشرق و جنوب شرقی ایالت فارس است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
ژاکلیولغتنامه دهخداژاکلیو. [ ک ُ ی ُ ] (اِخ ) متولد بسال 1843 در سنت -ژان -سولی میو (لوآر) و متوفی در پاریس بسال 1886 م .او راست کتاب «سه ماه در کنار گنگ و برهماپوترا».
ژاکلیولغتنامه دهخداژاکلیو. [ ک ُ ی ُ ] (اِخ ) لوئی . نویسنده ٔ فرانسوی ، متولد در کارُل (سائون اِلوآر) بسال 1837 و متوفی بسال 1890 م .
اکلوزلغتنامه دهخدااکلوز. [ اِ ] (اِخ ) شهر کوچکی است در هلند از ولایات زلاند دارای سه هزار جمعیت . انگلیسی ها در نزدیکی این شهر در یک جنگ دریایی با فرانسویها آنجا را فتح کردند (بسال 1340 م .). (از لاروس ).