حفللغتنامه دهخداحفل . [ ح َ ] (ع اِ) انجمن . (مهذب الاسماء). گروه . جمع و گروه مردم . (منتهی الارب ).- جمعی حفل ؛ مردمی بسیار.- حفلی از ناس ؛ جمعی از مردم .
مواظبدیکشنری فارسی به انگلیسیalert, attentive, cautious, heedful, jealous, leery, sharp-sighted, shy, wary, watchful, wide-awake