هلمینگ، اداره کردن
hillmen
ایلمن
ناراحتی، درد، بیماری مزمن
دریاچه ایلمن
ناتوانی
غافلگیر کننده، منکوب کننده
بی تفاوتی
whelming، چپه کردن، غرق کردن، احاطه کردن