هماهنگ، خونی، وابسته به خون، بیماری خونی
شیمیایی
یادداشت ها، هیجان بخرج دادن، هیجان نشان دادن، اظهار احساسات کردن
هماتما
غیرمستقیم
دوستانه
غیرمادی
تخیل
مربوط به نقش معنایی موضوعها در جمله