یکسوفلجی متناوبalternate hemiplegia, crossed hemiplegia, hemiplegia cruciataواژههای مصوب فرهنگستاننوعی یکسوفلجی که در آن بخشی در یک سوی بدن و سپس بخشی دیگر در سوی دیگر بدن بهتناوب دچار فلج میشوند
یکسوفلجی سختspastic hemiplegiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی یکسوفلجی که در آن ماهیچههای سوی فلج بدن سخت میشود
فلج خوابsleep paralysis, nocturnal paralysis, sleep numbness, nocturnal hemiplegiaواژههای مصوب فرهنگستانناتوانی در حرکت یا صحبت کردن پیش از به خواب رفتن یا در هنگام بیدار شدن که اغلب با توهم همراه است
یکسوفلجی سختspastic hemiplegiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی یکسوفلجی که در آن ماهیچههای سوی فلج بدن سخت میشود