highدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته، اندکی فاسد، عالیجناب، خوشحال، علیه
فنّاوری بالاسطحhigh technologyواژههای مصوب فرهنگستانفنّاوریای با ساختاری متکی بر دانش و پیچیده که در مقایسه با دیگر فنّاوریها وابستگی بیشتری به تحقیق و توسعه دارد اختـ . بالافن high tech متـ . فنّاوری بالا
جُرم فنّاورانهhigh-technology crimeواژههای مصوب فرهنگستانجرمی که ارتکاب آن به فنّاوری پیشرفته وابسته است و فرد مرتکب این نوع جرم یا از آن استفاده میکند یا عمدتاً آن را هدف قرار میدهد
مواد پیشرفتهadvanced materials, high tech materialsواژههای مصوب فرهنگستانموادی که براثر بهسازی مواد معمولی یا تولید مهندسیشدۀ مواد نو حاصل میشوند و عموماً کاربری و کارایی و ارزش افزودۀ زیادی دارند
فنّاوری بالاسطحhigh technologyواژههای مصوب فرهنگستانفنّاوریای با ساختاری متکی بر دانش و پیچیده که در مقایسه با دیگر فنّاوریها وابستگی بیشتری به تحقیق و توسعه دارد اختـ . بالافن high tech متـ . فنّاوری بالا
highدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته، اندکی فاسد، عالیجناب، خوشحال، علیه
highدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته، اندکی فاسد، عالیجناب، خوشحال، علیه