روغن حلپذیرsoluble oilواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
holeدیکشنری انگلیسی به فارسیسوراخ، حفره، گودال، چال، روزنه، منفذ، رخنه، خندق، غار، فرج، گودی، سفت، نقب، فرجه، غول، لانه خرگوش و امثال ان، روزنه کندن، در لانه کردن، سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
holeدیکشنری انگلیسی به فارسیسوراخ، حفره، گودال، چال، روزنه، منفذ، رخنه، خندق، غار، فرج، گودی، سفت، نقب، فرجه، غول، لانه خرگوش و امثال ان، روزنه کندن، در لانه کردن، سوراخ سوراخ کردن یا بریدن