honestiesدیکشنری انگلیسی به فارسیچرت زدن، صداقت، درستکاری، امانت، درستی، دیانت، راستکاری، قدوسیت، جلال، قابلیت امین
honestyدیکشنری انگلیسی به فارسیصادقانه، صداقت، درستکاری، امانت، درستی، دیانت، راستکاری، قدوسیت، جلال، قابلیت امین
honestiesدیکشنری انگلیسی به فارسیچرت زدن، صداقت، درستکاری، امانت، درستی، دیانت، راستکاری، قدوسیت، جلال، قابلیت امین
honestyدیکشنری انگلیسی به فارسیصادقانه، صداقت، درستکاری، امانت، درستی، دیانت، راستکاری، قدوسیت، جلال، قابلیت امین
خودصداهاidiophonesواژههای مصوب فرهنگستانردهای از سازها که تولید صدا در آنها با ارتعاش بدنۀ ساز صورت میگیرد