تلهعسلhoney potواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای در شبکه که عمداً طوری پیکربندی شده است که با شبیهسازی خدمات شبکه مهاجمان را تطمیع کند و آنها را به دام اندازد
جریان عسلیhoney flow,coda di topoواژههای مصوب فرهنگستانشکل ریزش اسپرسو در هنگام خارج شدن از ناودانهای پالابَر/ صافیبَر (portafilter) که حالت ریزش عسل را تداعی میکند
annoyedدیکشنری انگلیسی به فارسیآزاردهنده، تحریک کردن، رنجاندن، عذاب دادن، دلخور کردن، ازردن، اذیت کردن، بستوه اوردن، خشمگین کردن، مزاحم شدن، عاجز کردن، عصبانی کردن
خنوتلغتنامه دهخداخنوت . [ خ ِن ْ ن َ ] (ع ص ) مرد چابک شتابزده که بر نهالی نخسبد. || درمانده ٔ گول . || (اِ) ستوری است دریایی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خنودلغتنامه دهخداخنود. [ خ ُ ] (اِ) بار اندکی که بر پشت ستور بارکش نهند تا قابل نشستن سوار بر آن باشد. (ناظم الاطباء).