حوقللغتنامه دهخداحوقل . [ ح َ ق َ ] (ع اِ) نره . (منتهی الارب ). عورت مرد. (مهذب الاسماء). || (ص ) پیر بازمانده از جماع . (منتهی الارب ). مردم سخت پیر. (مهذب الاسماء).
وکللغتنامه دهخداوکل . [ وَ ] (ع مص ) تکیه نمودن بر کسی و اعتراف کردن به عجز خود. (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || کار به دیگری واگذاشتن و سپردن . || سست گردیدن ستور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
وکللغتنامه دهخداوکل . [ وَ ک َ ] (ع ص ) (رجل ...) مرد عاجز که کار خود را به دیگری سپارد و بر وی تکیه نماید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).