تحقیق و توسعة درونسازمانیintramural R&D, intramural researchand development, in-house R&D, in-house research anddevelopmentواژههای مصوب فرهنگستانتحقیق و توسعهای که در درون مرزهای یک سازمان یا بنگاه انجام میشود، خواه درونمنبع باشد یا برونمنبع
یخپوشی کاملcomplete freeze-upواژههای مصوب فرهنگستانانجماد آب رود یا دریاچۀ کمعمق از سطح تا بستر آن
جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود
hushدیکشنری انگلیسی به فارسیدلم برات تنگ شده، ارام، باغبانی، فش، خموشی، صدا در نیاوردن، مخفی نگاه داشتن، ارام شدن، ارامش دادن، خاموش کردن
hushدیکشنری انگلیسی به فارسیدلم برات تنگ شده، ارام، باغبانی، فش، خموشی، صدا در نیاوردن، مخفی نگاه داشتن، ارام شدن، ارامش دادن، خاموش کردن