hustlesدیکشنری انگلیسی به فارسیهوس، فشار، تکان، شتاب، زور، فشار دادن، گول زدن، هل دادن، بزور وادار کردن، تکان دادن، فریفتن، پیش بردن
hustleدیکشنری انگلیسی به فارسیفشار، تکان، شتاب، زور، فشار دادن، گول زدن، هل دادن، بزور وادار کردن، تکان دادن، فریفتن، پیش بردن