idlersدیکشنری انگلیسی به فارسیچاقوها، ادم بیکاره و مهمل، ادم بیکار و تنبل، چرخ دلاله، بیکاره، گیجی، کند ذهنی، ادم تنبل
واگن کفی کمکیidler carواژههای مصوب فرهنگستانواگنی کفی که در هنگام حمل محمولههای بلند به واگن باربر بسته میشود
چرخدندة هرزگردreverse idler gearواژههای مصوب فرهنگستانچرخدندة سادهای که در حالت دندهعقب حرکت را از محور واسط جعبهدنده به چرخدندة عقب منتقل میکند متـ . چرخدندة هرزگرد دندهعقب
idlersدیکشنری انگلیسی به فارسیچاقوها، ادم بیکاره و مهمل، ادم بیکار و تنبل، چرخ دلاله، بیکاره، گیجی، کند ذهنی، ادم تنبل