impersonatesدیکشنری انگلیسی به فارسیجعل هویت، جعل هویت کردن، خود رابجای دیگری جا زدن، نقش دیگری را بازی کردن
impersonatesدیکشنری انگلیسی به فارسیجعل هویت، جعل هویت کردن، خود رابجای دیگری جا زدن، نقش دیگری را بازی کردن
whimpersدیکشنری انگلیسی به فارسیشلغم، ناله، شیون، زاری، ناله و شکایت کردن، زار زار گریه کردن، زوزه کشیدن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، شیون و جیغ و داد کردن