impulseدیکشنری انگلیسی به فارسیضربان قلب، بر انگیزش، ضربت، انگیزه ناگهانی، ضرب، انگیزه دادن به، تکان دادن، بر انگیختن
خرید ناگهانیimpulse buying, impulse purchaseواژههای مصوب فرهنگستانتصمیم بیبرنامه برای خرید محصول یا خدمت