هن و هنلغتنامه دهخداهن و هن . [ هَِ ن ْ ن ُ هَِ ن ن ] (اِ صوت ) کنایه از نفس نفس زدن حاصل از خستگی و یا بیماری است .
شیر پروازوارونinverted-flight valveواژههای مصوب فرهنگستانشیری در مخزن تغذیة سامانة سوخترسانی هواپیما که جریان پیوستة سوخت را در وضعیت شتاب گرانشمنفی، از جمله در هنگام پرواز وارون، تضمین میکند متـ . شیر گرانشمنفی negative-g valve
مقررات پرواز کورInstrument Flight Rules, IFRواژههای مصوب فرهنگستانمقررات ناظر بر پرواز با استفاده از انطباق نشاندهندههای پروازی با دستگاههای کمک ناوبری متـ . پرواز کور
غذای هواپیماairline meal, in-flight mealواژههای مصوب فرهنگستانغذایی که با هدف مصرف در هواپیما تولید میشود
inدیکشنری انگلیسی به فارسیکه در، به، از، با، بر حسب، توی، در ظرف، بالای، روی، هنگام، در توی، اندر، نزدیک، بطرف، نزدیک ساحل