منفجر شد
enchest
اینچستر
چسبیده، وابسته بودن، لولا زدن، منوط بودنبر
تسلیم
اینچ
cinched، محکم بستن، تنگ یا کمربند بستن
پیاده روی، با چرخ یا دستگیره کشدن
حلقه، پرچ کردن، ثابت کردن، قاطع ساختن، پرچ بودن، محکم کردن
بدون کرک
فندک