indefiniteدیکشنری انگلیسی به فارسینامحدود، نا معین، نکره، غیر قطعی، بی حد، بی اندازه، معلق، بیکران، غیرقابل اندازهگیری، غیر صریح، سیال
پادمشتقantiderivativeواژههای مصوب فرهنگستانبرای هر تابع مفروض، تابعی که مشتق آن برابر تابع مفروض است متـ . انتگرال نامعین indefinite integral تابع اولیه primitive function
indefiniteدیکشنری انگلیسی به فارسینامحدود، نا معین، نکره، غیر قطعی، بی حد، بی اندازه، معلق، بیکران، غیرقابل اندازهگیری، غیر صریح، سیال
indefiniteدیکشنری انگلیسی به فارسینامحدود، نا معین، نکره، غیر قطعی، بی حد، بی اندازه، معلق، بیکران، غیرقابل اندازهگیری، غیر صریح، سیال