سطح فردی تحلیلindividual-level analysis, individual level of analysisواژههای مصوب فرهنگستانرویکرد تحلیلی به سیاسیات جهان که بر روانشناسی فردی کنشگران، بهویژه رهبران سیاسی، در عرصۀ سیاست خارجی تأکید دارد
بازاریابی انفرادیindividual marketingواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع شیوة ارتباط انفرادی با مشتریان در بازاریابی شرکتها یا خردهفروشان
سفر شخصیindividual travelواژههای مصوب فرهنگستانسفری انفرادی یا خانوادگی که برنامۀ آن را خود مسافر تنظیم میکند
individualizesدیکشنری انگلیسی به فارسیفردگرا، از دیگران جدا کردن، بصورت فردی در اوردن، تمیز دادن، تشخیص دادن، حالت ویژه دادن، منفرد ذکر کردن، تک کردن
individualizingدیکشنری انگلیسی به فارسیفردگرایی، از دیگران جدا کردن، بصورت فردی در اوردن، تمیز دادن، تشخیص دادن، حالت ویژه دادن، منفرد ذکر کردن، تک کردن