25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
infliction
impose
imposed
imposes
impositions
inflicted
بیشتر بدانید
towing
ملک آباد
Palestinian Islamic Jihad
ingurgitating
ابأه
هواگَرد باری
جستوجوی دقیق
inflictions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعمال، تحمیل
جستوجوی همآوا
inflections
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انفجار، انحناء، صرف فعل، انعطاف، خمیدگی، کجی، خم سازی