25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
inhabitancies
مسکون
inhabited
abodes
inhabitancy
صالح للسکن
بیشتر بدانید
سیهوع
chemotropism
تشح
کنترل
تصابح
balsamorrhiza
جستوجوی دقیق
inhabitable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساکنان، قابل سکنی
جستوجوی متن
در زیست پذیر مسکونی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
inhabitable
قابل زندگی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
inhabitable
قابل سکنی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
habitable, inhabitable, livable, Liveable