بازدارندگیinhibitionواژههای مصوب فرهنگستاندر فرایند توالی، تغییر محیط توسط یک گونه بهنحویکه مطلوبیت محیط برای گونة دیگر کاهش یابد
بازدارندگی 2inhibitionواژههای مصوب فرهنگستانکاهش سرعت یک واکنش کاتالیزشده (catalyzed reaction) با استفاده از مادۀ بازدارنده
inhibitingدیکشنری انگلیسی به فارسیمهار، ممنوع کردن، منع کردن، مانع شدن، باز داشتن و نهی کردن، از بروز احساسات جلوگیری کردن
بازدارندگی دگرریختاریallosteric inhibitionواژههای مصوب فرهنگستانکاهش فعالیت کاتالیزکنندگی (catalyzing activity) یک زیمایه/ آنزیم با اتصال یک عامل مؤثر در موضعی متفاوت با موضع فعال زیمایۀ دگرریختار/ آنزیم دگرریختار
بازدارندگی زیمایهenzyme inhibitionواژههای مصوب فرهنگستانجلوگیری از فعالیت زیمایه متـ . بازدارندگی آنزیم
بازدارندگی خوردگی میاناinterface corrosion inhibitionواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تعویق خوردگی که در آن برهمکنش شدیدی بین زیرآیند (substrate) درحالخوردهشدن و بازدارندۀ خوردگی رخ میدهد، در این فرایند بازدارندۀ خوردگی برحسب میزان پتانسیل زیرآیند جذب سطح میشود و بهعنـوان یک الکتروکاتالیزور مثبت یـا منفـی بر روی واکنش خوردگی اثر میکنـد یا خـود بـازدارنده در فـراینـد اکس
بازدارندهدیکشنری فارسی به انگلیسیdeterrent, hindrance, preventive, inhibition, obstructive, prohibitive, rub
بازدارندگی خوردگی میاناinterface corrosion inhibitionواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تعویق خوردگی که در آن برهمکنش شدیدی بین زیرآیند (substrate) درحالخوردهشدن و بازدارندۀ خوردگی رخ میدهد، در این فرایند بازدارندۀ خوردگی برحسب میزان پتانسیل زیرآیند جذب سطح میشود و بهعنـوان یک الکتروکاتالیزور مثبت یـا منفـی بر روی واکنش خوردگی اثر میکنـد یا خـود بـازدارنده در فـراینـد اکس
بازدارندگی خوردگی میانفازیinterphase corrosion inhibitionواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تشکیل یک لایۀ سهبعدی بین زیرآیند (substrate) درحالخوردهشدن و برقکاف که در آن لایۀ بازدارنده معمولاً از ترکیبات حلپذیر ضعیف مانند محصولات خوردگی اکسیدی یا واسطهها یا بازدارندهها به وجود میآید
بازدارندگی دگرریختاریallosteric inhibitionواژههای مصوب فرهنگستانکاهش فعالیت کاتالیزکنندگی (catalyzing activity) یک زیمایه/ آنزیم با اتصال یک عامل مؤثر در موضعی متفاوت با موضع فعال زیمایۀ دگرریختار/ آنزیم دگرریختار
بازدارندگی زیمایهenzyme inhibitionواژههای مصوب فرهنگستانجلوگیری از فعالیت زیمایه متـ . بازدارندگی آنزیم