initialدیکشنری انگلیسی به فارسیاولیه، اولین قسمت، در اغاز قرار دادن، پاراف کردن، اغاز کردن، نخستین، ابتدایی، اول، اولین، بدوی، اغازی، واقع در اغاز، اصلی
جذب اولیهinitial absorption, initial loading, initial uptake, initial retentionواژههای مصوب فرهنگستانمقدارمادۀ نگهدارندۀ جذبشده در مرحلۀ اولیۀ اشباع چوب و پیش از اعمال فشار در فرایندهای فشار
تقرب آغازینinitial approach, initial 2واژههای مصوب فرهنگستانخط مستقیم پرواز پیش از ورود به دور شدآمد
حساسیت به وضعیت اولیهsensitivity on initial conditions, dependency on initial conditionsواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیت محوری سامانههای آشوبناک که در نتیجۀ آن تغییرات جزئی در وضعیت اولیۀ سامانه به تغییرات بزرگ در وضعیت نهایی آن میانجامد
حالت میانیintermediate stateواژههای مصوب فرهنگستانحالتی گذرا بین حالتهای اولیه (initial state) و نهایی (final state) در فرایند گذار
مقدماتیدیکشنری فارسی به انگلیسیelementary, exploratory, initial, initiative, initiatory, introductory, pilot, pirmary, pre-, preliminary, preparatory, rough-and-ready
نقاط همآیندcollocation pointsواژههای مصوب فرهنگستانشماری متناهی از نقاط دامنة جواب مسئلة مقدار آغازی (initial value) که در آنها مقادیر جواب مسئله و جواب تقریبی برابرند
پیشآغازۀ اشعهray initialواژههای مصوب فرهنگستانیاختههایی کمابیش مکعبی در بُنلاد آوندی که به اجزای شعاعی سامانۀ اشعه، مانند یاختههای نرمآکنهای اشعه در چوب و آبکش پسین، تبدیل میشود
پیشآغازۀ دوکیشکلfusiform initialواژههای مصوب فرهنگستانیاختههایی کمابیش طویل در بُنلاد آوندی که به اجزای محوری یا طولی سامانۀ چوب و آبکش پسین، مانند عناصر آوندی، نایدیسها و عناصر لولۀ آبکشی و نیز پیشآغازههای اشعه تبدیل میشوند