حلقۀ داخلیinside loopواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای که در آن، هواگَرد پس از اوجگیری، اقدام به پرواز وارونه میکند و با یک شیرجه به حالت پرواز تراز بازمیگردد
insideدیکشنری انگلیسی به فارسیداخل، تو، باطن، اعضای داخلی، درون، بطن هر چیزی، نزدیک بمرکز، قسمت داخلی، داخل و یا توی چیزی
insideدیکشنری انگلیسی به فارسیداخل، تو، باطن، اعضای داخلی، درون، بطن هر چیزی، نزدیک بمرکز، قسمت داخلی، داخل و یا توی چیزی
insideدیکشنری انگلیسی به فارسیداخل، تو، باطن، اعضای داخلی، درون، بطن هر چیزی، نزدیک بمرکز، قسمت داخلی، داخل و یا توی چیزی