بازرسی دورهایperiodic inspection, routine inspection, routine checkواژههای مصوب فرهنگستانبازرسی تجهیزات هواگرد یا شناور یا خودروهای سبک و سنگین زرهی براساس فواصل جدول زمانی، فارغ از کارایی وسیلة مورد نظر
خودبازرسیself-inspectionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از خدمات شرکت یا سازمانی که خود مسئول بازرسی از کار خویش است
بازبینیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheck, control, examination, inspection, overhaul, review, revision, surveillance
سرکشیدیکشنری فارسی به انگلیسیbrigandage, frowardness, inspection, insubordination, rebellion, turbulence, visitation, waywardness
بازبینی چشمیvisual check, visual examinationواژههای مصوب فرهنگستانبازدید قطعات هواگرد یا کل آن با چشم غیرمسلح، برای اطمینان از سلامت آنها متـ . بازرسی چشمی visual inspection
خودبازرسیself-inspectionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از خدمات شرکت یا سازمانی که خود مسئول بازرسی از کار خویش است
بازرسی اتاقroom inspectionواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی دقیق که در آن اتاقهای مهمـان از نظر نظافت و ملزومات و ضروریات نگهـداری (maintenance needs) بررسی میشوند
بازرسی ایجابیon-condition inspectionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازرسی که برای تشخیص خرابی احتمالی هواگرد انجام میشود
بازرسی پایهprimary inspectionواژههای مصوب فرهنگستانحداقل خدمات و روغنکاریهای دورهای هواگرد و تجهیزات آن، شامل عیبیابی و آزمونهای کارکردی سادة سامانهها، نظیر فرمانها پرواز و تجهیزات رادیویی و الکترونیکی اختـ . باپ PI