پرورش خودآموزیself-instructional training, SITواژههای مصوب فرهنگستانروشی در رفتاردرمانیِ شناختی که براساس آن فرد میآموزد که باورها و شناختهای ناسازگارانهاش را تعدیل کند و مهارتهای تازهای را در خود رشد دهد
آموزشدیکشنری فارسی به انگلیسیeducation, instruction, instructional, learning, school, schooling, study, teaching, training, tutelage