یکپارچگیintegrityواژههای مصوب فرهنگستانموجودیت کامل یک مجموعه اطلاعات که عناصر آن با یکدیگر سازگارند
تمامیت سرزمینیterritorial integrityواژههای مصوب فرهنگستانحق کشور در حاکمیت و اعمال قدرت در محدودۀ مرزهایش متـ . تمامیت ارضی
یکپارچگی آرشیویarchival integrityواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که براساس آن اسناد دارای منشأ واحد در گروه واحدی جای میگیرند، بیآنکه چیزی به آنها افزوده یا از آنها کاسته شود
بی کاستیدیکشنری فارسی به انگلیسیfair, faultless, immaculate, integrity, perfect, perfection, spotless
تمامیت سرزمینیterritorial integrityواژههای مصوب فرهنگستانحق کشور در حاکمیت و اعمال قدرت در محدودۀ مرزهایش متـ . تمامیت ارضی