inweave، درهم متقاطع کردن، با هم بافتن، در هم بافتن
enweave
از بین بردن
imbibe، جذب کردن، تحلیل بردن، نوشیدن، اشباع کردن، در کشیدن
inweaves، درهم متقاطع کردن، با هم بافتن، در هم بافتن
inweaved