قانون هسHess's lawواژههای مصوب فرهنگستانقانونی که نشان میدهد گرمای پخششده یا جذبشده در واکنش شیمیایی یکمرحلهای یا چندمرحلهای یکسان است متـ . قانون ثابت بودن جمع گرماها law of constant heat summation
مقطع نوع AA-type sectionواژههای مصوب فرهنگستانمدل زمین سهلایهای که در آن مقاومتویژة الکتریکی با عمق افزایش مییابد
مهرهرانش باریکهایisthmic spondylolisthesisواژههای مصوب فرهنگستانمهرهرانشی براثر ضایعه در بخشهای بینمفصلی کمری
isthmicدیکشنری انگلیسی به فارسیاستثنایی، گردنهای، برزخی، تنگهای، وابسته به تنگهپاناما، وابسته به باریکه
پیرودیکشنری فارسی به انگلیسیadherent, arian _, camp follower, crat _, dependency, disciple, ment _, follower, ic _, ist _, ite _, pursuant, upon
isthmicدیکشنری انگلیسی به فارسیاستثنایی، گردنهای، برزخی، تنگهای، وابسته به تنگهپاناما، وابسته به باریکه