جامکانلغتنامه دهخداجامکان . (اِ مرکب ) جامه خانه ٔ حمام . (ناظم الاطباء). جامکن . (ناظم الاطباء). رجوع به جامه کن شود.
دستجرد جموکیانلغتنامه دهخدادستجرد جموکیان . [ دَ ج ِ دِ ج ُ ] (اِخ ) دستگرد جموکیان . قریه ای نزدیک بلخ . رجوع به جموکیان و رجوع به سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی شود.