جام ناقوسیbell jar/bell-jar, bell-jar apparatusواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سرپوش شیشهای سنگین و گنبدیشکل که در آزمایشهای علمی از آن بهعنوان محفظة خلأ استفاده میشود
واگن خوابگاهcamp car, outfit car, dormitory car, bunk carواژههای مصوب فرهنگستانواگنی با امکانات اقامتی برای استراحت کارگران و کارکنان در محل کارگاه نصب خط
دندهیکfirst gear, lowest gear, low gear, first, bottom gearواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در جعبهدنده که با ایجاد بیشترین نسبت دور کمترین سرعت و بیشترین گشتاور به محور خروجی جعبهدنده منتقل میشود
jarدیکشنری انگلیسی به فارسیشیشه، تکان، لرزه، بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد، جنبش، دعوا و نزاع، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف کردن، ناجور بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن