jumpدیکشنری انگلیسی به فارسیپرش، جهش، خیز، طفره، افزایش ناگهانی، ترقی، پریدن، جستن، جهش ناگهانی کردن، خیز زدن، وفق دادن، پراندن، جهاندن
jumpدیکشنری انگلیسی به فارسیپرش، جهش، خیز، طفره، افزایش ناگهانی، ترقی، پریدن، جستن، جهش ناگهانی کردن، خیز زدن، وفق دادن، پراندن، جهاندن