25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
kibitzes
kibitz
meddling
meddles
meddle
meddled
بیشتر بدانید
درشتی نمودن
nonperishable
خوش آیندی
تگاوری
قدم گشادن
زغراش
جستوجوی دقیق
kibitzing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیبیتزینگ، در کاردیگری مداخله کردن، فضولی کردن، دستور بیجا دادن