لغتنامه دهخدا
گیلکی . [ ل َ ] (اِخ ) (امیر...) ابن محمد حاکم و فرمانروای طبس در حدود سال 440 هَ . ق . ناصرخسرو در سفرنامه ٔ خویش از این امیر و عدل و ایمنی که محافظت آن بزرگ ایجاد کرده بود و آسودگی خلق در پناه معدلت وی سخن گفته است . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ د