laminatingدیکشنری انگلیسی به فارسیلمینیت کردن، ورقه ورقه شدن، ورقه ورقه کردن، متورق کردن، رویهم قرار دادن، طبقه طبقه کردن
برگلایگی چلیپاییcross lamination, oblique lamination, diagonal laminationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چینهبندی چلیپایی که ویژگی آن داشتن لایههای چلیپایی با ضخامت کمتر از یک سانتیمتر است
برگلایگی درهمپیچیدهconvolute laminationواژههای مصوب فرهنگستانساختاری رسوبی شامل مجموعهای از چینهای ایستاده یا برگشته که شدتشان هم به سمت بالا و هم به سمت پایین در یک لایۀ خاص کاهش مییابد
برگلایگی چلیپایی شکنجیripple cross laminationواژههای مصوب فرهنگستانبرگلایگی چلیپایی کوچکمقیاسی که از موجنقشهای کوچک تشکیل شده است
برگلایگی چلیپاییcross lamination, oblique lamination, diagonal laminationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چینهبندی چلیپایی که ویژگی آن داشتن لایههای چلیپایی با ضخامت کمتر از یک سانتیمتر است
برگلایگی چلیپایی شکنجیripple cross laminationواژههای مصوب فرهنگستانبرگلایگی چلیپایی کوچکمقیاسی که از موجنقشهای کوچک تشکیل شده است