ماندنی، بادوام، دیرپای، پایا، پاینده، ثابت، خالد
طولانی مدت
ممانعت
لوتینگ، ریشخند کردن، سرفرود آوردن، بیشعور دانستن، ولگردی کردن
لاتین، ترکیبی مانند فلز برنج
lateen
پایداری
ماندگار
nonstop, lasting
enduring, long-lasting
lasting, long-lived
durable, enduring, lasting, permanent
abiding, resident, lasting, permanent, persistent
از دست دادن، بیشتر طول کشیدن از، بیشتر زنده بودن از
الکترو شستشو
بدون بالستیک
بالستیک
کوه ابدی