louverدیکشنری انگلیسی به فارسیلوور، بادگیر، حائل، گنبد روزنه دار، برای روشنایی یا دودکش، دودکش بخاری، منفذدودکش
لابرلغتنامه دهخدالابر. (اِخ ) سن بنویی . مولد آمِت .(پادُکاله ). (1783-1748) ذُکران وی 16 آوریل است .
لابریلغتنامه دهخدالابری . (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «لاند» ازولایت مُنت دُمارسان . دارای 1031 تن سکنه . آن را سابقاً آلبره میگفتند و کرسی دوک نشینی بهمین نام بود.
لاورلغتنامه دهخدالاور. [ وَ ] (اِخ ) قریه ای است پنج فرسنگی میانه ٔ جنوب و مغرب کاکی . (فارسنامه ٔ ناصری ).
زمان بازآمادlayover timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که برای جبران تأخیرهای احتمالی و آماده شدن برای سفر بازگشت، در برنامهریزی در نظر گرفته میشود
ماندگاهlayover zoneواژههای مصوب فرهنگستانمکانی مشخص برای توقف وسایل نقلیۀ عمومی که در نزدیکی آخر مسیر یا آخر خط یا در نقطۀ بازگشت قرار دارد
اتراقstopover, stop-off, layoverواژههای مصوب فرهنگستانتوقفی کوتاه در طول سفر برای صرف غذا و استراحت یا دیدار دوستان
توقف ایستگاهیlayover time, recovery time, relay timeواژههای مصوب فرهنگستانزمان توقف مجاز در ایستگاه، از لحظۀ ورود تا عزیمت، برای تغییر جهت وسیلۀ نقلیه و جبران تأخیر و آمادگی بازگشت
اتراقstopover, stop-off, layoverواژههای مصوب فرهنگستانتوقفی کوتاه در طول سفر برای صرف غذا و استراحت یا دیدار دوستان