لایة برشآزادfree shear layerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شارش برشی میان دو جریان شارة موازی و در تماس با یکدیگر که سرعتهای متفاوت دارند
freeدیکشنری انگلیسی به فارسیرایگان، خالی کردن، ازاد کردن، حق رای دادن، ازادی بخشیدن، فروهشتن، ترخیص کردن، بطور مجانی، مجانی، رها، عاری، ازاد، مختار، مبرا، مجاز، حق انتخاب، اختیاری، غیر مقید، سرخود، مستقل، میدانی، روا