لت لتلغتنامه دهخدالت لت . [ ل َ ل َ ] (ص مرکب ) لخت لخت . پاره پاره : جغد که با باز و با کلنگان پردبشکندش پر و مرز گردد لت لت . عسجدی . ... دارد چو... خواجه ش لت لت ریشی دارد چو ماله آلوده به بت .عماره
لاد از لاد افکندنلغتنامه دهخدالاد از لاد افکندن . [ اَ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زیر و زبر کردن : جاودان زی و همین رسم و همین عادت دارخانه ٔ قرمطیان را بفکن لاد از لاد.فرخی .
پوسیدگی چرمیleather rotواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری ناشی از گونههای مختلف فیتوفتورا (Phytophthora) که در نتیجۀ آن قسمتهای آلودۀ روی میوه بیرنگ و روی آنها لکههایی به رنگهای نیلی تا ارغوانی با بافتی چرممانند ایجاد میشود
لواشکfruit leatherواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای از پورة میوه که بهصورت ورقه با رطوبت کم خشک شده است و ممکن است در تولید آن از شکر یا عسل نیز استفاده شود