لغنلغتنامه دهخدالغن . [ ل ُ ] (ع اِ) کرکرانک نزدیک گوش . || گوشت کرانه ٔ گوش و گردن . لغد. لغدود. لغنون . || دروغ . یقال : جئت بلغن غیرک ؛ اذا انکرت ما تکلم به من اللغة. (منتهی الارب ).
لغیونلغتنامه دهخدالغیون . [ ل ِ ] (معرب ، اِ) لژیون : پرسید و گفت : نامت چیست ؟ گفت : ما لغیونانیم ، زیرا بسیارانیم . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 184).