نیامlegumeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی میوۀ خشک شکوفای یکبرچهای که در هنگام رسیدن با دو شکاف باز میشود
لغملغتنامه دهخدالغم . [ ل َ ] (ع مص ) کفک انداختن شتر از دهان . || خبر دادن از چیزی که یقین آن ندارد : کریم سانخ آن است بی شک و شبهت کریم سونخ او بی دغا و لغم و زنخ .سوزنی .
لغمدیکشنری عربی به فارسیکان , معدن , نقب , راه زير زميني , مين , منبع , مامن , مال من , مرا , معدن حفر کردن , استخراج کردن يا شدن , کندن