lettedدیکشنری انگلیسی به فارسیاجازه داده شد، اجازه دادن، گذاشتن، رها کردن، ول کردن، اجاره دادن، اجاره رفتن، درنگ کردن
لتاتلغتنامه دهخدالتات . [ ل ُ ] (ع ص ، اِ) ریزه های شکسته از پوست درخت . || سائیده . || شکسته . کوفته . || آمیخته . (منتهی الارب ).