perfectدیکشنری انگلیسی به فارسیکامل، تکمیل کردن، عالی ساختن، تمام عیار، بی عیب، درست، مکمل، اتم، کاملا رسیده، سرامد، گسترده
بی کم و کاستدیکشنری فارسی به انگلیسیclean, complete, flat, full-scale, impeccable, intact, letter-perfect, unsullied, whole, even