قرار عرضیtransverse lieواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن محور طولی بدن جنین محور طولی بدن مادر را قطع میکند و معمولاً ابتدا شانهها ظاهر میشوند، ولی بازو یا هر بخش از تنه نیز ممکن است ظاهر شود
قرار مایلoblique lieواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن محور طولی بدن جنین محور طولی بدن مادر را با زاویۀ 45 درجه قطع میکند
lieدیکشنری انگلیسی به فارسیدروغ، کذب، افتادن، خلاف، وضع، چگونگی، دروغ گفتن، دراز کشیدن، ماندن، قرار گرفتن، خوابیدن، سخن نادرست گفتن، واقع شدن، موقتا ماندن