liftedدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا بردن، بلند کردن، برداشتن، بالا رفتن، سرقت کردن، مرتفع بنظرامدن، یک وهله بلند کردن بار
وزنهبردارweight lifterواژههای مصوب فرهنگستانورزشکاری که به ورزش وزنهبرداری یا به آموزش و تمرین با وزنه میپردازد
میخکش چکشیspike lifter, spike starter, pigs footواژههای مصوب فرهنگستاناهرمی گُوهدار برای بیرون کشیدن میخ پابندی که با میخکش میلهای قابل بیرون کشیدن نیست